خاطرات یک سمپادی
این آقای مُشکین رو میبینی؟ قبلاً فامیلیش مِسکین بوده[بلند خندید، سپس آهِ بلندی کشید و گفت] وختی خَر پول باشی سه تا نقطه که هیــــچ کلِّ الفبارم میتونی عوض کنی
نظرات شما عزیزان:
tags:

خاطرات یک سمپادی
این آقای مُشکین رو میبینی؟ قبلاً فامیلیش مِسکین بوده[بلند خندید، سپس آهِ بلندی کشید و گفت] وختی خَر پول باشی سه تا نقطه که هیــــچ کلِّ الفبارم میتونی عوض کنی
نظرات شما عزیزان: